من و خاطرات

من و خاطرات بعد از 18 سالگی!

۳ مطلب در تیر ۱۳۹۳ ثبت شده است

۱۶
تیر

3

چند دقیقه پیش از کلاس رانندگی برگشتم. دیروز خیلی اعصابم خورد بود از کلاس. فک می کردم استعدادشو ندارم. همش یادم میره چیزایی که یاد می گیرم.
ولی امروز گویا بهتر شده بود! مامانم میگه!


این برنامه ی خوابم که ماه رمضونی خورده بهما، اصلا اعصاب برام نذاشته.


زن داییم میگه یه کم قوز داری. مراقب باش بیشتر نشه. مامانمم میگه. و بابام!


دارم سعی می کنم حفظ قرآنمو ادامه بدم. زبانمم همین طور. اما کم پیش میاد حال و حوصله داشته باشم! فقط می خوابم!


آشپزی دوس دارم! مخصوصا دسر و ژله! D: ولی ماه رمضون زیاد طرفدار نداره.
۰۹
تیر

2

سلام
خوش می گذره ماه رمضون؟!
من که دیروز پدرم در اومد! روزه ی بدون سحری + اولین روز + امتحان علائم رانندگی که امروز داشتم!البته امتحان کلاسی بود. قبول هم شدم البته! :) (با 3 تا غلط از 30 تا)
هرچند که دیروز داشتم از ناراحتی گریه می کردم دم افطار! آخه انصافه؟ 150 صفحه امتحان اونم 3 روز بعد کنکور!
حالا به هر صورت گذشت! خیلیا رد شدن! مثلا بعضیا با 15 غلط! D:
آخه واسه من خیلی افت داشت بیفتم!


امشب افطار خونه ی خاله ایم. فردا و پس فرداهم خونه ی 2 تا مادربزرگام.


امروز حالم خوبه!


دلم برا فاطمه (دوستم) تنگ شده! اونروز زنگ زدم خونه نبودن. ایمیل و آدرس وبشم ندارم. (پیرو پست قبلی!)
۰۸
تیر

1

به نام خدا


سلام
آقا ما کنکورمان را دادیم تمام شد رفت!
بازگشت شکوهمندانه ی بنده بعد از 3-4 سال به دنیای وبلاگ نویسی! :)

یه از خدا بی خبری چند ماه پیش گوشیمو تو مدرسه کش رفت. منم از اون موقع امروز اولین باری بود که رفتم ایمیلمو چک کنم. دیدم اردیبهشت ماه «بازار» یه ایمیل زده که این رمز عبور جدیدته که یادت رفته بود! همه ی کانتکت هامم حذف شده! من اسم کاربری و رمز همه ی اکانت هام تو نرم افزار های مختلف تو گوشیم سیو شده بود! D:
الان چه گلی به سرم بگیرم خوبه به نظرتون؟! :(

اینی که در ادامه ی مطلب می بینید عشق منه: