67. حرف حق
نمی دونم حرف حق رو باید زد یا نه؟
تا چه قیمتی رو باید برای زدن حرف حق پذیرفت؟ مخالفت بقیه؟ توهین؟ طرد شدن؟ ضرر مالی و جانی؟
من تحمل دارم آدمی باشم که هم جاذبه داره و هم دافعه؟
و این که حرف حق رو باید کجاها زد؟ همه جا؟ اون جایی که حرف من تاثیری در حقیقت نداره باید بزنمش باز؟
من با این سنم هنوز وارد جمع هایی نشدم که واقعا نظرم تاثیر مهمی داشته باشه. الان تو این جمع هایی که هستم و دارم باطل می شنوم، شایعه و شست و شوی مغزی رو حس می کنم و خیلی چیزای دیگه، باید روشنگری (D:) بکنم؟
احتمالش خیلی کمه که حرف من تاثیری تو طرز فکر بقیه داشته باشه، چون اونا توی باطلشون استوار و متحدند. توی اطلاعات و دیدگاه غلطی که دارن. درستشو یا قبول نمی کنن یا کلا مسئله رو بی اهمیت تلقی می کنن یا با کسی که داره درستشو میگه دشمنی می کنن. در برابر فهمیدن مقاومت می کنن. حاضرن حرف غلط رو قبول کنن، چون جذابیت ظاهری داره و به تدریج به خورد مغزشون رفته، ولی نمی خوان حرف درستی که رک و مستقیم زده میشه رو قبول کنن. شاید خودشونو عالم دهر می دونن و تحمل مخالفت ندارن. شاید واقعا نمی فهمن چی میگن، فقط چون حرف خوشگلیه میزننش، چون این روزا همه میگن!
درحالی که یه مسائلی اهمیتش واقعا زیاد و تاثیرش تدریجیه. شست و شوی مغزی اینه. تهاجم به عقیده و و سبک زندگی و هنجار و ناهنجار اینه. روشش اینه.
نکنه من اشتباه می کنم و مهم نیس؟ نکنه اینا انقدر که من جدی گرفته م، جدیش نمی گیرن و فقط حرف مفته که می زنن؟
فک می کنن اگه مسئله ای مد و همه گیر بشه ینی واقعا چیزی پشتشه. در حالی که چیزی نیست جز شایعه و باطل پراکنی.
من واقعا توی شَک هستم.
+ حس می کنم تازگیا عقلم داره از توی چشمم درمیاد! اگه به نتیجه های خوبی رسیدم میام میگم مفصل!
+ امروز حرفای یه سرباز اهوازی رو تو اتوبوس شنیدم. برای اولین بار دلم برای سربازا سوخت! دعا می کنم توی هر نقطه ای که هستن تو امنیت و سلامت و آرامش و صبر باشن!
(البته به غیر از بعضیاشون!)
- ۹۳/۰۹/۱۲