127
آهنگایی که ابی می خونه خیلی قابل شناسایین به خاطر سبک خاصشون! حتی اگه شعرشو جایی بخونی می شناسیشون مال اونن. حس شاعرانه و عاشقانشون قویه، پر از استعاره و تشبیهه، اما عشقش حالت مالکیت چندانی نداره. مثلا میخواد مرد و زنو یکی بدونه از نظر ارزشی ولی چرته:| یه جورایی بی غیرته که اسمشو میذاره آزادی دادن به طرف. معشوقو تا بی نهایت می بره و ستایش می کنه، هیچ گله و شکایتی ازش نداره، این قسمتش مث حافظه، ولی حافظ حسوده. انقد بی غیرت نیس:| ایشون کلا حسودی تو کارش نیست. البته به جز اون جایی که می فرمایند: شب به اون چشمات خواب نرسه/به تو می خوام مهتاب نرسه/بریم اون جا، اون جا که دیگه/به تو دست آفتاب نرسه:| به خواب و کسب ویتامین D طرف حسودی می کنه:|
با این حال نمی دونم چه مرگیمه که سیر نمیشم از شنیدنشون:)))||| فک می کنم به خاطر اون حس رمانتیکیه که تو همه ی دخترا هست؛ ولی اگه این طوره، چرا بقیه دوستام خوششون نمیاد و فک می کنن من امل و عقب مونده م؟ فک کنم اینم به همون دلیلی دوس دارم که حافظو. و بقیه دخترا هم به همون دلیل دوسش ندارن:| ببین، من بدم میاد به معشوق فحش بدی:| نظرمم عوض نمیشه:|
آهنگای سیاسیشم که تکلیفشون روشنه. پر از کنایه و استعاره و غیره، ولی کلا قابل فهمن. نمی دونم شاید برداشت من اشتباهه، ولی انگار کاملا متوجه میشم داره دقیقا درباره ی چی حرف می زنه. البته حرفاش تکرارین همش، ولی طرز بیانشون جدید و جالبه.
توصیه میشه: جهان بینی
اینم بی ربط به پسته ولی الان دارم گوش میدم و دوسش دارم: مانده بودی اگر نازنینم/امید
بعدا:
آهان یه چیز دیگه: من گفتم خیلی شاعرانه و رمانتیکه، ولی این به این معنی نیست که حالت جسمانی عشق تو ترانه هاش کاملا واضح دیده نمیشه! :/
بعدتر:
من یه چیز دیگه بگم؟ من صدا و لحن ابی رو دوس دارم بیشتر احتمالا.
آقا من الان باز دارم "مانده بودی اگر..." رو گوش میدم و فک کنم الانه که گریه ام بگیره:'(
تازه بوی پیازم داره میاد، دیگه هیچی دیگه.
- ۹۳/۱۲/۰۲