من و خاطرات

من و خاطرات بعد از 18 سالگی!

1

يكشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۳، ۰۸:۲۹ ق.ظ
به نام خدا


سلام
آقا ما کنکورمان را دادیم تمام شد رفت!
بازگشت شکوهمندانه ی بنده بعد از 3-4 سال به دنیای وبلاگ نویسی! :)

یه از خدا بی خبری چند ماه پیش گوشیمو تو مدرسه کش رفت. منم از اون موقع امروز اولین باری بود که رفتم ایمیلمو چک کنم. دیدم اردیبهشت ماه «بازار» یه ایمیل زده که این رمز عبور جدیدته که یادت رفته بود! همه ی کانتکت هامم حذف شده! من اسم کاربری و رمز همه ی اکانت هام تو نرم افزار های مختلف تو گوشیم سیو شده بود! D:
الان چه گلی به سرم بگیرم خوبه به نظرتون؟! :(

اینی که در ادامه ی مطلب می بینید عشق منه:


  • مینا

نظرات  (۴)

  • جوجه زردووو به جوجه آبیووو
  • مینا بابا میگه برو خدا خدا کن از تبریز قبول شی!!
    من میخواستم برممممم تهراااااان! اککه هی شانس!
    ولی تو حتما تو انتخاب رشتت تهرانم بزن بلکه قبول شدی؟؟؟؟!!
    آقا من اگه از یه چیزی از یه جایی قبول بشم به عنوان شیرینی رتبمو میگم ! الان جووش نیست.
    جوو به معنی فضا.... گات ایت؟؟
    پاسخ:
    بابای منم میگه تبریز. میگه اگه تو اینجا معدلت بشه 19 اونجا میشه 14. می خوام تخصصو جینگی قبول شی! ما دیگه از پزشکی عمومی گذشته یم و از الان واسه اون موقع برنامه ریزی می کنیم!
    بابای منم میگه اونجا استادان انقد خوب درس میدن که هرچقدرم سخ بگیرن میتونی امتحانارو خوب بدی ولی تو شهرای دیگه استاد اش انقد بد درس میدن که هرچقدرم خوب بخونی بازم امتحانا سختت میاد مثل خانوم بیدار اصل که امتحاناش سخ بود ولی درس دادنش که توپ بود سوالا رو میتونستیم جواب بدیم ولی تو مدارس دیگه با این که امتحاناش راحت بودن عربی سخت ترین درسشون بود چون معلمشون خوب نبود.
    تازه امتحان تخصص چیزی مثل کنکوره تو تبریز راحت میگیرن درسته ولی این دلیل نمیشه تخصصی راحت قبول شی! اگه این طوری چرا همه ی رتبه ها میری تهران؟؟ میتونستن پزشکی بابل بخونن با معدل 20 حالشو ببرن دیگه! چرا سخت گیری دانشگاه تهران میخوان؟؟
    البته شهر خود آدم بهترین گزینه چون راحته ولی تو که میخوای 20 سالگی یه خونه ی مستقل داشته باشی باید بتونی سختی های تنهایی زندگی کردن قبول کنی .
    البته بابام میگه تهران جای فوق العاده آیه واسه زندگی مخصوصا وقتی هنوز ریشه ندواندی راحت تر میتونی مهاجرت کنی ولی واسه دخترا یه کم سخته .
    راستی از بچه های مدرسمون کسی رو میشناسی بخواد بره تهران؟
    پاسخ:
    نه منظور بابای من سختی درسا نبود. منظورش زندگی اون جاس. میگه من نمیتونم گلیم خودمو از آب بیرون بکشم و هنوز آماده ی تنها زندگی کردن نیستم و ان شا الله تخصص میرم تهران و این که راحت تحت تاثیر قرار میگیرم و ازمسیرم منحرف میشم و اینا. همشو هم بر اساس تجربه میگه. با کسای دیگه ای هم که زمانی خوابگاهی بودن حرف زدم و همین نظرو داشتن. پردیس علوم پزشکی تبریز هنوز توی جلفاس و نیومده تبریز. تو دفترچه نوشته بود. محض اطلاع!
  • جوجه زردوووووو به جوجه آبییوووووووو
  • نظر پایینی مال من بودا!
    سلـــــــــــــام!
    اینجا عشق منم بودااا
    پاسخ:
    سلام! عشق منم بود! دیگه نیس! قبول نمی شم!

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی