من و خاطرات

من و خاطرات بعد از 18 سالگی!

36

چهارشنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۳، ۰۹:۰۴ ب.ظ
شب چیز خیلی عجیبیه؛ مخصوصا این شبای بلند پاییز و زمستون... جون میده بشینی تا صب بخونی و بنویسی... بنویسی و بخونی... با یه دیوان حافظ و یه چای لیوانی!


کاش انقد هر روز هر روز کلاس نداشتم. :(
اون موقع می شستم شبو درس می خوندم و صبو می خوابیدم!
  • مینا

نظرات  (۵)

  • آیور دختری از خونه
  • چقد نوستالژیک فک میکنی!
    آرامش نیمه شب خیلی لذت بخشه. مخصوصاً اگه جرات داشته باشی بی بیرون و قدم بزنی! من عاشق پیاده روی تو خیابونای خلوت نیمه شبم!
    پاسخ:
    من عاشق پیاده رو های سرسبزم! ولی نیس که نیس!
  • آیور دختری از خونه
  • منم عاشق پیاده روی روی چمن بیدم. اگه کسی از من بپرسه. ... پیاده رو های سر سبز همون چمن میشه؟؟
    پاسخ:
    نه منظورم درختای کنار پیاده روه!
  • آیور دختری از خونه
  • من سالم دوس میدارم. آب هویج هم دوس میدارم .
  • آیور دختری از خونه
  • سالم نه ساحل

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی