من و خاطرات

من و خاطرات بعد از 18 سالگی!

67. حرف حق

چهارشنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۳، ۰۱:۲۷ ق.ظ

نمی دونم حرف حق رو باید زد یا نه؟

تا چه قیمتی رو باید برای زدن حرف حق پذیرفت؟ مخالفت بقیه؟ توهین؟ طرد شدن؟ ضرر مالی و جانی؟

من تحمل دارم آدمی باشم که هم جاذبه داره و هم دافعه؟

و این که حرف حق رو باید کجاها زد؟ همه جا؟ اون جایی که حرف من تاثیری در حقیقت نداره باید بزنمش باز؟

من با این سنم هنوز وارد جمع هایی نشدم که واقعا نظرم تاثیر مهمی داشته باشه. الان تو این جمع هایی که هستم و دارم باطل می شنوم، شایعه و شست و شوی مغزی رو حس می کنم و خیلی چیزای دیگه، باید روشنگری (D:) بکنم؟

احتمالش خیلی کمه که حرف من تاثیری تو طرز فکر بقیه داشته باشه، چون اونا توی باطلشون استوار و متحدند. توی اطلاعات و دیدگاه غلطی که دارن. درستشو یا قبول نمی کنن یا کلا مسئله رو بی اهمیت تلقی می کنن یا با کسی که داره درستشو میگه دشمنی می کنن. در برابر فهمیدن مقاومت می کنن. حاضرن حرف غلط رو قبول کنن، چون جذابیت ظاهری داره و به تدریج به خورد مغزشون رفته، ولی نمی خوان حرف درستی که رک و مستقیم زده میشه رو قبول کنن. شاید خودشونو عالم دهر می دونن و تحمل مخالفت ندارن. شاید واقعا نمی فهمن چی میگن، فقط چون حرف خوشگلیه میزننش، چون این روزا همه میگن!

درحالی که یه مسائلی اهمیتش واقعا زیاد و تاثیرش تدریجیه. شست و شوی مغزی اینه. تهاجم به عقیده و و سبک زندگی و هنجار و ناهنجار اینه. روشش اینه.

نکنه من اشتباه می کنم و مهم نیس؟ نکنه اینا انقدر که من جدی گرفته م، جدیش نمی گیرن و فقط حرف مفته که می زنن؟

فک می کنن اگه مسئله ای مد و همه گیر بشه ینی واقعا چیزی پشتشه. در حالی که چیزی نیست جز شایعه و باطل پراکنی.

من واقعا توی شَک هستم.


+ حس می کنم تازگیا عقلم داره از توی چشمم درمیاد! اگه به نتیجه های خوبی رسیدم میام میگم مفصل!

+ امروز حرفای یه سرباز اهوازی رو تو اتوبوس شنیدم. برای اولین بار دلم برای سربازا سوخت! دعا می کنم توی هر نقطه ای که هستن تو امنیت و سلامت و آرامش و صبر باشن!

(البته به غیر از بعضیاشون!)

  • مینا

نظرات  (۳)

یه دوست داشتم
بهم می گفت
اعتقادات امروزت رو خوب به خاطرت بسپر
امروز درست فکر می کنی
کم کم روت تاثیر میذارن و راهت کم کم عوض میشه
میشی یه آدمی که داره مسیر رو بر عکس میره
یادت باشه به اون روز که رسیدی
امروزت رو به خاطر بیاری
و بدونی که امروز داری راه رو درست میری

این حس شما رو منم اوایل داشتم
انبوه بی مغز تهاجم افکار غلط
خدا رو شکر 
رد شد
بحث های بی پایان بدون نتیجه ی طاقت فرسا
خدا رو شکر رد شد
این روزا غلط زیبا جلوه می کنه و 
درستی زشت و قدیمی به نظر میرسه
باید خودت رو پیدا کنی
به خودت افتخار کنی
و از اندیشه و ریشه و اعتقادت خجالت نکشی
وقتی خودت خودت رو باور کنی
حرفت محکم میشه
و بقیه بهت احترام میذارن
من مسیرم رو پیدا کردم
منشم مشخص شد
و دیگه کسی نیست که جلوی حرفم جبهه بگیره
الان من خودم عنصری شدم بین اطرافیانم
که قدرت تاثیر در بحث شکل گرفته رو دارم
من تغییر نکردم
به درست بودن اعتقاداتم یقین کردم
یقین قدرت میاره
همیشه بخوانید
یا الله و یا الرحمن و یا الرحیم
یا مقلب القلوب
ثبت قلبی علی دینک
این ذکر سفارش ده برای این زمان که حق و باطل در هم آمیخته شده است
خدایا
قلب من را به دین خود ثابت قدم کن
پاسخ:
ممنونم.
من این بحثا رو شروع نمی کنم، ولی شک داشتم که کار خوبی می کنم یا نه.
امیدوارم برای منم اون روز برسه.

انقدر چشمام تار میبینه که ترجیح میدم چیزی نخونم! :(

پاسخ:
چرا آخه؟ :(

تا حالا کسی بهت گفته: فکر کردی خودت خیلی عقل کُلی؟!

به من گفتن! :))

دوست داری دونسته هات رو به اشتراک بزاری یا حداقل اگه کسی چیزی رو اشتباه میدونه درستشو بهش بگی ولی با برخورد نامناسب روبه رو میشی.

باید موقعیت شناس باشی.

پاسخ:
آره :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی