من و خاطرات

من و خاطرات بعد از 18 سالگی!

84

دوشنبه, ۱ دی ۱۳۹۳، ۱۱:۵۵ ب.ظ

حس می کنم از جامعه جهانی دور افتادم!

امروز بعد از یه سال اف بی رو دوباره نصب کردم! رفتم دوستا و استادای المپیادمو پیدا کردم. هر کدوم تو یه دانشگاهی مشغولن، یکی اینگیجد شده، یکی تو یه مسابقه جهانی مقام کسب کرده، یکی ... خلاصه هرکس به جایی و به کاری!

اوایل فک می کردم حالا که با کسایی هم کلاس میشم که چهار سال باهاشون هم مدرسه ای بودم، کسایی که هم زبونم هستن، حتما خیلی شاد و راحت و سوشیال و ... خواهم بود! ولی الان فک می کنم اگه می رفتم تهران، با کسایی می افتادم که فقط ده بیست روز باهاشون بودم، خیلی شادتر می بودم. اونا به من شبیه تر بودن.

  • مینا

نظرات  (۱)

  • گلبرک آرام
  • مینا کتایون یادته؟؟ همون دوستم که اخلاقاش شبیه فائزه بود
    میگه خیلی خوشحالم که دوستام هیچ کدومشون این دانشگاهی که من هستم قبول نشدن ... البته اون دلیلش فرق میکرد!
    پاسخ:
    دلایلش چی بود؟

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی